مرگ و عزاداری از نگاه کودک

مرگ و عزاداری از نگاه کودک

 درک و پذیرش مرگ به عنوان نقطه نهایی زندگی و جدایی از افراد مورد علاقه یکی از دشوارترین مسائلی است که انسانها با آن مواجه هستند. مفهوم مرگ، مفهومی انتزاعی است و درک آن نیازمند سطحی از تحول شناختی می باشد. به همین دلیل کودکان در سنین پایین (کمتر از 5 سال) هنوز هیچ تصوری از مرگ به عنوان نقطه پایانی زندگی که بازگشتی از آن وجود ندارد، ندارند. کودک در این سنین چنین می پندارد که مرگ به منزله زندگی در خانه یا محل دیگری است و فرد از دست رفته هر زمان که بخواهد می تواند بازگردد.

 

تصور کودکان در مورد مرگ

کودک مرگ را امری گریزپذیر می داند و معتقد است که افراد اگر بخواهند می توانند از مرگ فرار کنند. به عنوان مثال کودک ممکن است مرگ را به عنوان هیولایی در نظر بگیرد که اگر سریعتر از او بدویم می توانیم از دستش بگریزیم و یا می توانیم او را فریب دهیم. با گذشت زمان و تحول شناختی کودک به تدریج، وی می آموزد که مرگ پایان زندگی بوده و جدایی همیشگی را در پی دارد و به این ترتیب راهی برای بازگشت فرد از دست رفته وجود ندارد. چنین تصوری از مرگ حدودا پس از سن 8 سالگی ایجاد می شود و معمولا از دست دادن یکی از افراد مورد علاقه در این برهه زمانی که کودک به تازگی مفهوم مرگ را به معنی غایت و انتهای زندگی درک کرده است، بسیار آسیب زاست .

مرگ از نگاه کودکان 

واکنش کودکان به مرگ

کودکان به طرق گوناگونی به فقدان واکنش نشان می دهند. زمانیکه یکی از اعضای خانواده و یا افراد مورد علاقه کودک می میرند، کودک از جهات گوناگونی تحت فشار روانی و استرس قرار می گیرد. در این موقعیت معمولا پدر و مادر و یا سایر اعضای خود عزادار بوده و مشغول فرایند سوگواری خود می باشند و ممکن است نتوانند توجهی را که در گذشته به کودک مبذول می داشتند برای وی فراهم کنند و به این ترتیب کودک از توجه معمولی که از جانب اعضای خانواده خویش دریافت می داشته محروم می گردد و این عدم دریافت توجه کافی از سوی والدین یکی از منابع استرس برای کودک می گردد.

از سوی دیگر کودک خود به خاطر این فقدان، فرایند سوگواری را طی می کند. هرچند ممکن است بسیاری از بزرگسالان بر این اعتقاد باشند که فقدان برای کودک معنایی ندارد و او آسیبی از این جریان نمی بیند. کودک در طی فرایند سوگواری خود ممکن است نظم گذشته را در عادتهای غذایی و خوابیدن از دست بدهد و این عوامل در کنار استرسهای ناشی از داغدیدگی و فقدان به تضعیف هر چه بیشتر سیستم ایمنی کودک انجامیده و وی را در برابر عفونتها و بیماریهای مختلف آسیب پذیر نماید. به این ترتیب از دست دادن یکی از اعضای خانواده و یا یک فرد مورد علاقه برای کودک نیز به اندازه بزرگسال استرس آور و آسیب زاست.

مطلب پیشنهادی: چگونه با کودک طلاق رفتار کنیم؟

در چنین شرایطی کودکان ممکن است اندوه خود را به شیوه هایی که ظاهرا هیچ ارتباطی به سوگ ندارد، آشکار سازند. به عنوان مثال کودک ممکن است در مدرسه دچار مشکلات درسی شود و یا بی علت با سایر کودکان درگیر شود، دچار حملات ناگهانی خشم گردد و یا ترس از تاریکی و تنها ماندن را نشان دهد. کودک ممکن است به عنوان بخشی از فرایند سوگواری خویش خاطراتی را که با فرد از دست رفته داشته است، با انجام فعالیتهایی که در زمان حیات وی با او انجام می داده است، مرور کند. به عنوان مثال زمانیکه کودک خواهر یا برادر خود را از دست می دهد ممکن است مشغول بازیهایی شود که در گذشته با خواهر یا برادر خود انجام می داده و این بار نقش خواهر یا برادر خود را به یکی از عروسکهایش واگذار کند و به این ترتیب با چنین فعالیتهایی کودک مدام خاطره این فقدان دردناک را به والدین خود یادآوری می نماید. به این ترتیب در چنین شرایطی ممکن است والدین به منظور پرهیز از یادآوری خاطره کودک از دست رفته شان، واکنشهای تند و نامناسبی به اعمال کودک نشان دهند و یا با گفتن جملاتی نظیر :« با این کارها داری مامان رو ناراحت می کنی تو که نمی خواهی مامان بیشتر از این ناراحت بشه؟» کودک را از انجام این فعالیتها بازدارند غافل از اینکه کودک با انجام این اعمال به شیوه خود در حال سوگواری برای برادر یا خواهر خویش است.

همچنین ممکن است کودک در پی فقدان به واکنشهایی نظیر انزوا و دوری جستن از دیگران روی آورده و ساعتها خود را در اتاق خویش حبس نماید و از تعامل با دیگران پرهیز کند و یا در ظاهر هیچ هیجان یا احساسی را ابراز ننموده و کاملا بی تفاوت به نظر برسد که در این حالت والدین گمان می کنند که کودک هیچ اندوهی را در خصوص این فقدان تجربه نمی کند و نسبت به اتفاقاتی که رخ داده بی تفاوت بوده و نیازی به کمک و برونریزی عاطفی ندارد. در خانواده هایی که هر گونه برونریزی عاطفی کودک به نحوی توسط اعضای خانواده مورد بی توجهی، تنبیه و یا تمسخر قرار می گیرد کودک از درک و تمیز احساسات و هیجانات خود ناتوان گشته و نمی تواند احساسات خود را بیان نموده و درباره آنها صحبت کند و یا برچسب مناسبی برای احساساتی که در حال تجربه آنهاست انتخاب نماید.

این پدیده نداشتن کلمه مناسب برای احساسات خود و نیز ناتوانی از بیان و تمایز هیجانات و احساسات گوناگون از هم الکسی تایمیا نامیده می شود و پژوهشهای متعدد نشان داده اند که بین الکسی تایمیا و انواع اختلالات نظیر اختلالات خوردن، اختلال استرس پس از سانحه PTSD و افسردگی ارتباط وجود داشته و چنین افرادی در بزرگسالی از ایجاد روابط بین شخصی صمیمانه با سایر افراد ناتوان می گردند. به این ترتیب مشاهده می گردد که دادن فرصت مناسب به کودک جهت سوگواری به شیوه خود و نیز فراهم نمودن فرصت برونریزی عاطفی برای کودک نقشی عمده در پیشگیری از انواع اختلالات و مشکلات روانی دارد که در صورت سرکوب واکنشهای سوگوارانه کودک بروز می نمایند. به همین جهت در هنگام از دست دادن یکی از اعضای خانواده، باید سایر اعضا با توجه به واکنشهای ویژه هر کودک، سعی در درک عمق غم و اندوه وی نموده و نیز با رها نکردن و تداوم توجه به کودک و نیز فراهم نمودن حمایت عاطفی برای وی امکان گذار بهنجار کودک را از این فرایند عزاداری فراهم نموده و از اختلالات و مشکلات عاطفی و هیجانی احتمالی بعدی جلوگیری نمایند. 

 

نبایدهایی در مواجه با مرگ

در این بخش باورهای غلط در مورد  مواجه با مرگ در مورد کودکان توضیح می دهیم.

مقایسه مرگ با خواب در کودکان

این مقایسه برای افراد بزرگسالی که دارای فهم و درک نسبت به بعد مادی و معنوی انسان هستند شاید مفید فایده باشد و درک آنها از مرگ را راحت کند اما برای کودکان اصلا روش مناسبی نیست. اغلب والدین برای اینکه از توضیح مرگ به کودکان خود واهمه دارند یا حتی خودشان آگاهی کاملی ندارند به کودکان می‌گویند که این فرد خوابیده است و مرگ را در ذهن کودک همچون خواب به تصویر میکشم که این باعث خواهد شد ترس از خوابیدن در کودکان و خردسالان پدید آید. زیرا با آن ها هر چقدر هم در مورد آرامش و راحتی مرگ صحبت کنید اما آنها صحنه هایی از ناراحتی والدین را می بینند که به‌ نظرشان بسیار ترسناک و ناراحت کننده است.

مرگ از دید کودکان

 جملات زیر را به کار نبرید

"او انسان خوبی بوده است که اینقدر زود مرده است یا افراد خوب زود میمیرند و یا اینکه الان خوشحال تر و آرام تر است". این جملات کودک شما را دچار تعارض و دوگانگی می کند یا گاهی اوقات دچار استرس میشود و فکر میکند که حتما انسان بدی است یا خطای خاصی انجام داده است که خداوند او را نزد خود نمی برد و مجبور است در این جهان زندگی کند.

در مورد بکارگیری جملات مذهبی و زندگی پس از مرگ محتاطانه عمل کنید

مطمئن شوید جمله ای که به کار می برید باعث سردرگمی و یا احساس انزجار در فرزندتان نشود. مثلاً در کودکان استفاده از جملات و یا تعابیری که با ساخت شناختی و درک آنها متناسب نیست باعث سردرگمی و ایجاد سوالات عجیب و فراوان می شود که ممکن است پاسخ به آنها مشکل باشد اما در بچه های دبستانی و بزرگتر ممکن است یک توضیح اشتباه و نابجا باعث ایجاد حس انزجار نسبت به مرگ و حتی خداوند و عصبانیت از خدا به خاطر بردن اشخاص مورد علاقه کودکان شود. صحبت در مورد موضوع بزرگی به نام مرگ بسیار سخت و ظریف خواهد بود زیرا یادگیری هایی که در سنین پایین رخ می دهد اغلب به شکل گیری شخصیت و آینده کودکان ما می انجامد و اگر نتوانیم در کودکی تصور درستی از مرگ در ذهن آنها ایجاد کنیم ممکن است در آینده افرادی ترسو دارای اختلالات خواب، عصبانی، خدا گریز و ..... را تربیت کنیم.

مطلب پیشنهادی: روش های مقابله با ترس کودکان

جلوی ابراز احساسات کودک را نگیرید

سعی نکنید جلوی گریه و ابراز ناراحتی کودک را بگیرید. بگذارید با آرامش گریه کند و به سوگواری فرد از دست رفته بنشیند. زیرا اگر این کار را نکند مطمئنا غم و غصه در دل او میماند و تبدیل به غمباد می شود. بگذارید او هم ناراحتی خودش را بروز بدهد تا آرام شود. همچنین سعی نکنید در او احساس شرمندگی ایجاد کنید و جملاتی مانند مادرت ناراحت است از او سوال نپرس یا کمتر اعصاب پدرت را خوردک ن و سعی کن در جایت ساکت بنشینی تا مراسم تمام شود این جملات باعث سرکوبی احساسات کودک می شوند.

مرگ از نظر کودکان

 

بایدهایی در مورد توضیح مرگ به کودک

دراین بخش توصیه های مفیدی را در مورد توضیح مرگ عزیزان به کودک ارائه می دهیم.

همراه با کودک نقاشی کنید

یکی از راه هایی که فرزند شما میتواند احساسات خود را نشان دهد نقاشی است. پس او را تشویق کنید تا نقاشی بکشد و بعد از آن حتما با دقت نقاشی را نگاه کنید و از کودک نیز بخواهید تا آن را با زبان خودش برایتان توضیح دهد.

از او نخواهید فرد از بین رفته را فراموش کند

از کودک نخواهید فرد از دست رفته را از یاد ببرد و یا اینکه برای او گریه و سوگواری نکند. بلکه اجازه دهید کم کم با موضوع کنار بیاید چون کودکان با این کار دچار احساس عذاب وجدان می شوند.  

ابراز احساسات کنید و از آن نترسید

سوگواری و ناراحتی برای فردی که از دست رفته مسئله ای عادی است که باید انجام شود و مراحل خودش را طی کند تا باعث آرامش افراد شود. قایم کردن آن از کودک باعث می شود او نسبت به مسئله بروز احساسات و گریه کردن احساس شرم و سختی کند و در آینده نتواند راحت احساساتش را بروز دهد و به این صورت همیشه دچار بغض نهفته خواهد بود.

تاثیر مرگ بر کودکان

یک توضیح ساده و صادقانه از مرگ ارائه دهید

مراقب میزان فهم و درک کودک باشید و با توجه به درک او راجع به مرگ توضیح دهید، هم ابهامات کودک را برطرف کنید و هم اطلاعات ساده ای راجع به مرگ به او بدهید.

با یک مشاور کاربلد مشورت کنید

اگر فرد فوت شده برای کودک بسیار نزدیک و مهم باشد، حتما باید با نظر یک مشاور کودک یا روانشناس جلو بروید و در توضیح مرگ به کودک از او کمک بگیرید تا کودک دچار مشکلات جدی نشود.

او را از پرسش منع نکنید

سعی کنید تا جایی که می شود به سوالات کودک پاسخ دهید و ابهاماتش در مورد مرگ را با پاسخ های منطقی و درست رفع کنید. اگر خیلی کودک را منع کنید و از دادن پاسخ به او امتنا کنید این موضوع برای او به یک موضوع ممنوعه تبدیل میشود که همیشه برایش تبدیل به چیزی ترسناک و غیر قابل قبول می شود.

 

آیا حضور در مراسم سوگواری برای کودکان مفید است یا مضر؟

این سوال، سوال بسیار مهم و پرتکراری است که ممکن است برای بسیاری از والدین پیش بیاید. برای این منظور به دو مسئله مهم حتما توجه کنید. ابتدا به نسبت فرد فوت شده و دوم سن کودک و میزان فهم و درک او نسبت به مسائل پیرامونش. این دو مسئله در  تصمیم گیری حضور او در مراسمات سوگواری تاثیر گذار است و باید مورد توجه قرار بگیرد. همچنین توصیه ما این است که حتما با یک مشاور نیز صحبت کنید و از او کمک بگیرید.

27 شهریور 1401 - نویسنده : مریم صفری

لطفاً شما هم امتیاز دهید !
( 1 رای ) 5 از 5

نظرات کاربران